اومدم
بازامدم
حالا همه میدانند که همهی ما یکطوری غریب
یک طوری ساده و دور
وابستهی دیرسالِ بوسه و لبخند و علاقهایم.
آن روز
همان روز که آفتاب بالا آمده بود
دفتر مشق ما
هنوز خواب عصر جمعه را میدید.
ما از اولِ کتاب و کبوتر
تا ترانهی دلنشین پریا
اولین فرصت که حالمون سرجاش اومد میام.
همه چیز رو میدونه یا اینکه میدونه از دنیا چی میخواهد
ولی سرکوبش میکنه
درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همه میپرسند:
چيست در زمزمهی مبهم آب؟
چيست در همهمهی دلکش برگ؟
چيست در بازی آن ابر سپيد،
روی اين آبی آرام بلند،
که تو را میبرد اينگونه به ژرفای خيال؟
چيست در خلوت خاموش کبوترها؟
چيست در کوشش بیحاصل موج؟
چيست در خندهی جام؟
که تو چندين ساعت،
مات و مبهوت به آن مینگری!؟
نه به ابر،
نه به آب،
نه به برگ،
نه به اين آبیِ آرام بلند،
نه به اين خلوت خاموش کبوترها،
نه به اين آتش سوزنده که لغزيده به جام،
من به اين جمله نمیانديشم.
من، مناجات درختان را، هنگام سحر،
رقص عطر گل يخ را با باد،
نفس پاک شقايق را در سينهی کوه،
صحبت چلچلهها را با صبح،
نبض پايندهی هستی را در گندمزار،
گردش رنگ و طراوت را در گونهی گل،
همه را میشنوم،
میبينم.
من به اين جمله نمیانديشم!
به تو میانديشم
ای سراپا همه خوبی،
تک و تنها به تو میانديشم.
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو میانديشم.
تو بدان اين را، تنها تو بدان!
تو بيا
تو بمان با من، تنها تو بمان!
جای مهتاب به تاريکی شبها تو بتاب
من فدای تو، به جای همه گلها تو بخند.
اينک اين من که به پای تو درافتادم باز
ريسمانی کن از آن موی دراز،
تو بگير،
تو ببند!
تو بخواه
پاسخ چلچلهها را، تو بگو!
قصهی ابر هوا را، تو بخوان!
تو بمان با من، تنها تو بمان
در دلِ ساغر هستی تو بجوش،
من همين يک نفس از جرعهی جانم باقیست،
آخرين جرعهی اين جام تهی را تو بنوش!
فریدون مشیری
تا حالا شده یه (مرد یا زن) نفر بعد از ۵
سال باهات تماس بگیره؟
حس من اینجوری بود
پیشه خودت چی میگی؟
کدوم حس رو داری؟
۱.
۲.
من در حال رسیدن به اهداف 10 ساله خود هستم
10سال پیش هدفی را تعیین کردم و الان 8 سال گذشته و
من در حال نیل به اهدافم هستم
من در حال تصمیم گیری جدید و داشتن هدف بزرگتر هستم
دوسته من ، که دارید این مطلب رو میخونید برام انرژی مثبت بفرست تا پله ها و موانع را یکی یکی دور بزنم
من در حال نشان دادن توانایی خود به انسان های هستم که من را از بالا نگاه میکردند و فخر نداشتشون را
میفروختند.
گفت: خدا غضبم کرده ، از روزه جا موندم
زندگي با همه وسعت خويش
محفل ساكت غم خوردن نيست
حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست
اضطراب و هوس ديدن و ناديدن نيست
زندگي خوردن و خوابيدن نيست
زندگي جنبش جاري شدن است
زندگي کوشش و راهي شدن است
از تماشاگه آغاز حيات
تا به جايي كه خدا مي داند.
زندگي چون گل سرخي است
پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطيف،
يادمان باشد اگر گل چيديم،
عطر و برگ و گل و خار،
همه همسايه ديوار به ديوار همند
دوسـتَ ت دارم
کـوتـاه نـمـی آیم
از دوست داشـتــنت
|
شاید ما به سرعت از بچگیمون دور شدیم
کوچیک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم؛
حالا که بزرگیم با چه دلهای کوچیکی
کاش دلامون به بزرگی بچگی بود
کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم
کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود
کاش قلب ها در چهره بود
حالا اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمه
و ما به همین سکوت دل خوش کرده ایم
اما یک سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست
سکوتی رو که یک نفر بفهمه بهتر از
هزار فریادیست که هیچ کس نفهمه
سکوتی که سرشار از ناگفته هاست
ناگفته هایی که گفتنش یک درد
و نگفتنش هزاران درد داره
دنیا رو ببین !
بچه بودیم بارون همیشه از آسمون می اومد؛
حالا بارون از چشمامون میاد!
هر دوی شما خستهاید. خواب بچهها سبک است. از وزن و اندامتان رضایت ندارید. با کلی استرس درگیر ضربالعجلهای کاری هستید. دلایل مختلفی وجود دارد که زندگیهای زناشویی طولانی دچار رخوت جنسی میشوند و شبها افراد به جای همسرشان به دنبال بالشت یا کنترل تلویزیون هستند.
اما یک زندگی جنسی سالم بخش مهمی از یک رابطه
صمیمی را تشکیل میدهد و نادیده گرفتن آن هر دوی
شما را از هم دورتر خواهد کرد.
مشکل شماره ۱: همان تکرار قدیمی و همیشگی
راهکار:کمی
تغییر ایجاد کنید.
وقتی در یک رابطه طولانیمدت هستید، به آن عادت
میکنید. شواهد بیولوژیکی وجود دارد که تجربیات
جدید موجب ترشح دوپامین در مغز میشود. دوپامین یک
پیامرسان شیمیایی است که بر مرکز لذت در مغز اثر
میگذارد. به همین دلیل است که در روابط جدید خیلی
زود هیجانزده میشویم--چون همه چیز تازه است و
مغزتان هم براساس آن واکنش میدهد.
مشخص است که نمیتوانید هر وقت این هیجان از بین
رفت، شریک زندگیتان را عوض کنید. اما میتوانید
عوامل دیگر را تغییر دهید. یک مکان جدید، زمان
جدید یا موقعیت جدید حال و هوای هر دوی شما را
برمیگرداند. رابطهجنسی اول صبح، زیر دوش حمام یا
در اتاقی متفاوت از اتاق همیشگیتان را امتحان
کنید.
مشکل شماره ۲: کارهای زیاد، خستگی
راهکار:یک
وقفه رمانتیک ایجاد کنید.
همه زوجها در پایان یک روز طولانی خسته هستند. و
انرژی داشتن برای عشقبازی کمی دشوار است. اما این
قابلتغییر است.
باید مسائل مهم زندگی را اولویتبندی کنید. هیچ
اشکالی ندارد وقتی که خسته هستید، رابطهجنسی سریع
و ساده داشته باشید. داشتن رابطهجنسی مداوم و حفظ
آن برای سلامت رابطه شما اهمیت زیادی دارد.
به جای اینکه صبر کنید تا وقت خاموش کردن چراغها
برسد، قبل از شروع کردن کارهای عادی شب، یک وقفه
رمانتیک ایجاد کنید. برای این کار وقت بگذارید و
سعی کنید خلاق باشید. این اتفاق قرار نیست یکدفعه
بیفتد. باید از قبل برای آن برنامهریزی کنید.
مشکل شماره ۳: شما که هستید؟
راهکار:برای
کشف دوباره همدیگر--بدون اعمال فشار--وقت بگذارید.
اگر چند وقت است نزدیکی جنسی با هم نداشتهاید،
پیشنهاد نزدیکی از طرف همسرتان ممکن است به نظرتان
مصنوعی و اجباری برسد. بد نیست که اول به طریقی
غیرجنسی به هم نزدیک شوید. اگر خیلی وقت است که
درستحسابی با هم وقت نگذراندهاید، شاید خیلی میل
جنسی به همدیگر نداشته باشید.
کلیشه قدیمی شام و فیلم را فراموش کنید. فعالیتی
جدید را امتحان کنید و این را جزء اولویتهای
برنامهتان قرار دهید. هر هفته برای یک قرار شبانه
برنامهریزی کنید. فعالیتهایی مثل دوچرخهسواری،
بولینگ، یا خیلی کارهای احمقانه. با هم برای خرید
سبزیجات بروید یا هر پنجشنبه شب با هم به کافیشاپ
بروید. بگذارید این برایتان به شکل عادت درآید.
خیلی زود دوباره با هم احساس نزدیکی خواهید کرد و
میلجنسیتان هم از همان جا برمیگردد.
وقتی دوباره به هم نزدیک شدید، یک برخورد جنسی
سریع همه هیجان قبل را برمیگرداند. وقتی رابطهها
به این شکل دوباره جان بگیرند، نزدیکیهای جنسی ۱۰
دقیقهای هم خالی از لطف نخواهد بود و پیوند قدیمی
را بین شما ایجاد خواهد کرد.
مشکل شماره ۴: بدنتان را دوست ندارید
راهکار:به
چیزهایی که دوست دارید توجه کنید.
خیلی از ما دوست داریم خیلی چیزها را در بدنمان
تغییر دهیم. ممکن است اضافهوزن بارداری را
نتوانستهاید برگردانید یا از اینکه دیگر باشگاه
نمیروید ناراضی باشید.
وقتی تصویر بدن خوبی نداشته باشید، دیگر خودتان را
دوست نخواهید داشت، و وقتی خودتان را دوست نداشته
باشید، نمیخواهید خودتان را با کسی تقسیم کنید.
برای درمان پایین بودن اعتمادبهنفس، چیزهایی در
خودتان پیدا کنید که دوست دارید و از نظر جنسی روی
آنها تمرکز کنید.
با به جای خودتان به بدن همسرتان توجه کنید. چه
چیزی را در بدن همسرتان دوست دارید؟ چه نقطهای از
بدن او تحریکتان میکند؟ با این روش میتواند
تمرکز را از چیزی که به شما احساس ناامنی میدهد،
به چیزهایی که با هم از آن لذت میبرید تغییر
دهید.
مشکل شماره ۵: رابطهجنسی دردناک است
راهکار:در
سکوت تحمل نکنید.
گاهی اوقات دور شدن شما از رابطهجنسی با همسرتان
به این دلیل نیست که دیگر شور و میلتان به آن کم
شده است، بلکه به این دلیل است که بدنتان با شما
همکاری نمیکند و رابطهجنسی برایتان دردناک است.
این مسئله بهویژه برای خانمهایی که نزدیک به
یائسگی هستند اهمیت بیشتری دارد و از اینکه این
مطلب را به همسرتان بگویید هم واهمه دارید.
وقتی سن در خانمها بالاتر میرود، سطح استروژن
پایین میآید و این مسئله بر بسیاری از اندامهای
بدن ازجمله واژن تاثیر میگذارد. وقتی بافتها
ضعیف و باریک میشوند و مقداری از ذخیره خون خود
را از دست میدهند، رابطهجنسی دردناکتر خواهد
شد.
خوشبختانه، راهکارها و درمانهای زیادی برای
رابطهجنسی دردناک وجود دارد. برای بسیاری از
بیماران، استروژن واژنی بسیار موثر است،
روانسازها و روغنهای واژنی هم در داروخانهها
موجود هستند. اما اگر این دردها ادامه یافتند،
حتماً با پزشکتان مشورت کنید زیرا ممکن است علت آن
مسئله جدی دیگری باشد.
مشکل شماره ۶: هنوز هم میل و رمق ندارید
راهکار:علت
را پیدا کنید.
کم شدن میل جنسی ممکن است چیزی جز نشانه بالا رفتن
سن باشد. ممکن است علامت یک مشکل جدی دیگر باشد.
مثلاً افسردگی، اضطراب، عدم توازن هورمونی، همه
موجب ناکارایی جنسی خواهند شد. در مردها، عدم
توانایی نعوظ میتواند یک علامت هشدار برای دیابت
یا بیماری قلبی باشد و برخی داروها، مثل داروهای
ضدافسردگی و فشارخون هم ممکن است میلجنسی را کاهش
دهند.
مسائل رفتاری نیز ممکن است در توانایی شما برای
داشتن رابطهجنسی تاثیر بگذارد. سیگار و مصرف
بالای الکل هم واکنش جنسی را کند میکند. حتی
طریقه ورزش کردن شما هم میتواند تاثیرگذار باشد.
بعنوان مثال، گذراندن زمان طولانی روی دوچرخه ممکن
است در زندگی جنسی شما اثر منفی بگذارد.
هم خانمها و هم آقایانی که به مدت طولانی از
دوچرخه یا دوچرخههای ثابت استفاده میکنند، ممکن
است در تحریکجنسی دچار مشکل شوند. دلیل آن فشار
بیش از اندازه بر روی عصب شرمگاهی است که موجب
میشود رگها ذخیره خون کمتری به ناحیه تناسلی
برسانند.
همچنین دقت کنید که خوابتان کافی باشد. داشتن
استراحت کافی اهمیت زیادی دارد.
پایین آمدن میلجنسی شما هر دلیلی که داشته باشد،
برگرداندن خود به روال سابق به کمی تلاش نیاز
دارد. به رابطهجنسی نیز باید مثل هر مسئله دیگر
زندگی توجه داشته باشید و بدانید که هیچ قرص
معجزهآسایی برای حل مشکلات مربوط به آن وجود
ندارد.
منبع : پرتال مردمان
سلام میشه ازت خواهش کنم سال تحویل بیای خونمون ؟
آخه سبزه خوشگل تر از تو پیدا نکردم !
|
آیا شما واقعا عاشقید ؟!
گرایش بین زن و مرد در نوع خود میتواند مفید یا مضر باشد. البته بیشتر ما
حداقل یک بار در زندگی تمایل قوی
را نسبت به فرد مخالف حس کرده ایم، خوب!، این حس در مورد روابط
معمولی شاید بتواند موثر باشد ولی در
مورد مسئله ی ازدواج اگر بخواهیم تنها با اکتفا به این تمایلات و بدون
توجه به معیارهای دیگر روان شناسی،
تصمیمی بگیری، ویران کننده است، چراکه نتیجه ای جز رنج، ترس از
آینده، تحلیل انرژی و در آخر، در فاصله
زمانی کم دچار افسردگی و سرخوردگی می شویم!
در تنهایی و با صداقت کامل با خود به نکات زیر توجه کنید. مطمئنا” در
آخر می توانید به این سوال پاسخ دهید
که آیا شما واقعا” عاشق هستید یا… ؟!
و دیگر اینکه اصلا نشانه های یک تمایل و گرایش مفید چیست ؟
چطور می توانید بفهمید که شخص مورد علاقه شما همان کسی است که
می خواهید ؟!
۱٫ با او بسیار راحت هستید، گویی که سالهاست او را می شناسید.
۲٫ در بسیاری از موارد با یکدیگر هم عقیده هستید مثل باورهای فردی،
ارزشها، اهداف و فلسفه ی زندگی.
۳٫ وجود حس تساوی با هم، به طوری که هیچ کدام از شما دو نفر، خود را
برتر از دیگری نمی داند.
۴٫ از امور روزمره یکدیگر آگاه هستید و در این روابط برای هم حس
سرزندگی و شادابی روحی را به ارمغان می آورید.
۵٫ با یکدیگر راحت هستید و احساس غریبی نمی کنید، روز به روز شادی
و صمیمیت بین شما بیشتر می شود.
۶٫ روح و روان یکدیگر را با توجهات متقابل، تحسین، تایید و تمجیدها
زنده می کنید و به این صورت است که زندگی رمانتیکی را تجربه خواهید
کرد.
۷٫ از اینکه اوقات بیشتری را در کنار هم باشید لذت می برید و از هم خسته
نمی شوید !
۸٫ همیشه نسبت به او گرایش دارید و این حس با هم بودن بیشتر و بیشتر
می شود.
۹٫ در همه حال برای پیشرفت یکدیگر تلاش می کنید ولی نه در آن حد که
هر یک از شما احیانا” استقلال شخصی خود را از دست داده باشید!
۱۰٫ در حفظ صمیمیت بیشتر رابطه و حل مشکلات زندگیتان در مقایسه با
زوج هایی که بدون این حس و تنها بطور رسمی با هم ازدواج کرده اند،
موفق تر هستید.
۱۱٫ با هم گرم، قابل انعطاف، صمیمی، رئوف و دلسوز یکدیگر هستید و
هر دو بر آنید تا این عواطف هر روز افزون شود.
۱۲٫ براحتی از اشتباهات هم چشم پوشی می کنید و دوباره روابط شما به
همان نزدیکی قبل باقی است.
۱۳٫ احساس می کنید که متعلق به هم هستید (البته این حالت نباید با احساس
تحت کنترل بودن یا مالکیت همراه باشد) و دیگران شما را زوجی
خوشبخت و جدانشدنی می دانند.
۱۴٫ با گذشت، فداکاری و بزرگ نکردن اشتباهات یکدیگر، در کنار هم
احساس امنیت می کنید و هیچ ترسی بابت از دست دادن هم ندارید.
۱۵٫ عواطف و امیال جنسی شما نسبت به هم بسیار قوی و غیر قابل
اجتناب است.
۱۶٫ ناخود آگاه احساسات و عواطف جنسی خود را نسبت به هم نشان می
دهید و نه از روی عادت، در این حالت است که امنیت روحی ایجاد می
شود و خیال هر دو طرف بابت عدم وجود انحرافات اخلاقی در یکدیگر
راحت است.
۱۷٫ همیشه در دسترس هم هستید و می توانید روی وجود هم حساب کنید.
۱۸٫ بین شما انرژی های مثبت زیادی است که حس اشتیاق به زندگی را
افزون می کند.
۱۹٫ با گذشت زمان روابط شما مستحکم تر شده است.
۲۰٫ روابط شما طوری بر یکدیگر تاثیر داشته که اگر با خودتان رو
راست باشید می بینید که شما شخصی بهتر و متفاوت نسبت به گذشته
هستید.
امیدورایم پس از تمرکز روی مطالب فوق، رابطه ای که در ذهن داشتید
همانی باشد که خواسته اید، در غیر اینصورت بهتر است منطقی تر عمل
کرده و تجدید نظر کنید، بدون شک قطع رابطه ی غلط با وجود وابستگی،
بسیار دردآور است ولی این درد بیشتر از رنجی نیست که با ادامه این
رابطه مجبور می شوید تا آخر عمر تحمل کنید.
عدم شناخت مناسب همسر: این مورد به آشنایی دوران قبل از ازدواج
بازمیگردد. زمانی که شما همسر آیندهتان را در موقعیت و شرایط مختلف
نسنجیدهاید، در واقع از واکنش و عکسالعملهای وی با خبر نیستید و بعد از ازدواج
گاه به دروغگویی متوسل میشوید.
اعتماد به نفس پایین: زمانی که زن یا مردی دچار خودکمبینی هستند در واقع
آنچه را که نیستند و میخواهند باشند را با توسل به دروغ انجام میدهند.
رضایت نداشتن از خود: زن یا شوهری که از وضعیت و شرایط خود در زندگی
مشترکش راضی نیست برای آنکه همسرش را نرنجاند از ابزار دروغ استفاده
میکند.
فرار از سرزنش: کسانی که از مورد سرزنش قرار گرفتن بدشان میآید و
نمیخواهند در این شرایط قرار بگیرند گاه متوسل به دروغ میشوند.
عدم مسئولیتپذیری و قبول اشتباههای خود: برای برخی از زوجها جمله
«اشتباه از من بود» بسیار سنگین است و برای آنکه در این وضعیت قرار نگیرند و
این عبارت را به کار نبرند، دروغ میگویند.
آموزش اشتباه از دوران کودکی: هنگامی که زن و شوهری در خانوادهای که
والدینشان متوسل به دروغ میشوند، رشد کنند ناخودآگاه به سمت و سوی
دروغگویی پیش میروند. این افراد این عبارت «دروغ گفتم تا از درگیری و دعوا
جلوگیری کنم» را بارها از والدینشان شنیدهاند و حالا آن را در زندگی خود تکرار
میکنند.
رسیدن به اهداف: برخی از زوجها برای آنکه به آنچه میخواهند ولی رفتارشان
مخالف میل همسرشان جلوه نکند، دروغ میگویند.
عادت: متاسفانه دروغ گفتن در مورد بسیاری بیش از آنکه ناشی از قصد و نیتی
باشد، ناشی از عادت است.
ترس: برخی افراد به دلیل ترس از تنهایی، ترس از طرد شدن، ترس از آینده و اینکه
دوستداشتنی و خواستنی باشند متوسل به دروغ میشوند.
خجالت کشیدن: زمانی که زن و شوهر از موقعیتی که در آن قرار دارند، شرمنده و
ناراحت باشند از دروغ برای پوشش ضعفهای خود استفاده میکنند.